به گزارش نماد برتر، الهام اقبالی با اشاره به اینکه نوسانات بورس در روزهای اخیر و روند نزولی آن توسط تحلیلگران مختلف و از ابعاد گوناگون مورد بررسی قرار گرفته با انتشار مطلبی در روزنامه دنیای اقتصاد اعلام کرد: اگر از سرمایهگذاران در مورد نظر یا انتظارات آینده قیمت سهام و وضعیت بازار سوال شود، میتوان دیدگاهی در مورد آینده بازار بدست آورد چراکه سرمایهگذاران با اقدامات، مسیر آینده بازار را رقم میزنند و با داشتن نظر آنها، میتوان اقدامات آنها را پیشبینی کرد و اثر آن را در بازار تخمین زد.
براساس چنین تخمینی حتی سیاستگذاران میتوانند جهت بازار را به سمت عقلانیت سوق دهند. انتظارات سرمایهگذاران از بازار همواره مبتنی بر فروض عقلایی نبوده و در برخی شرایط، احساسات بر تصمیمگیری اثر گذاشته و عقلانیت را کنار میزند.
هنگامی که از احساسات در بازار سهام صحبت میشود دو موضوع احساسات سرمایهگذاران و احساسات بازار موردبررسی قرار میگیرند. احساسات سرمایهگذاران عبارت است از انتظار آنان در مورد جریانهای نقد و ریسکهای آتی مرتبط با آن. احساسات بازار نیز عبارت است از تصور سرمایهگذاران از اینکه آیا در آینده نزدیک، بازار افتان یا خیزان خواهد بود.
شناخت احساسات و اندازهگیری آن از طرفی برای سوقدادن بازار به سمت عقلانیت توسط سیاستگذاران و از طرفی بهعنوان مبنای طراحی راهبردهای سرمایهگذاری برای مدیران سرمایهگذاری میتواند حائزاهمیت باشد. سرمایهگذاران خرد مجرب در مقایسه با تازهکارها، کمتر درگیر احساسات میشوند و به نحو بهتری تصمیمات را کنترل میکنند. همچنین معاملات سرمایهگذاران فردی یا حقیقی بیش از سرمایهگذاران نهادی یا حقوقی تابع احساسات است.
قبل از اعلام خبر عدمعرضه صندوق دولتی مربوط به سهام پالایشیها، انتظارات سرمایهگذاران از آینده بازار بر اساس آنچه در شبکههایاجتماعی یا به شکل دهانبهدهان بین سهامداران رد و بدل میشد، عبارت بود از ادامه رشد بازار و بخصوص رشد سهمهای موجود در صندوقهای دولتی با توجه به تجربه عرضه دارایکم تا اواخر شهریور و سپس افت بازار بهدلیل تاثیر انتخابات آمریکا. اقدامات منتج از چنین انتظاراتی و تاثیر آن بر بازار نیز قابلتخمین بود.
اما با اعلام خبر عدمعرضه صندوق پالایشیها، روند بازار تغییر کرد و صفهای خرید به صفهای فروش تبدیل شد. چه در زمان شکلگیری انتظارات احساسی و هیجانی سرمایهگذاران در زمان صعود بازار و قرار گرفتن در صفهای خرید و چه در زمان ترس و قرار گرفتن آنها در صفهای فروش در زمان افت بازار، ردپایی از تورشهای شناختی (احساسی و ادراکی) در تصمیمگیریهای سرمایهگذاران وجود دارد.
تورشهای شناختی به خطای رفتاری در سطح فردی یا اجتماعی میانجامد لذا شناخت و اصلاح آنها منجر به تقویت رفتار عقلایی در بازار سهام میشود. در مباحث اقتصاد و مالی رفتار تورشهای شناختی مختلفی مطرح شده است. از جمله این تورشها میتوان به شهود نمایندگی و رفتار تودهوار اشاره کرد. گرایش اکثر سهامداران به خرید برخی سهام صرفا به دلیل وجود آنها در صندوقهای دولتی بوده(بدونتوجه به سایر عوامل و متغیرهای مثبت یا منفی موثر بر آنها) چراکه بازده خوب سهمهای موجود در صندوق دارایکم، تجربه سودآوری برای آنها محسوب میشد.
در تورش ادراکی شهود نمایندگی افراد احتمال وقوع یک پدیده را با توجه به میزان شباهتی که این پدیده با پدیدههای مشاهدهشده قبل دارد برآورد میکنند و از قانون احتمالات صرفنظر میکنند. برای مثال اگر سهام جدیدی در بازار عرضه شود و سرمایهگذاران بین این سهام جدید و سهام شرکت دیگری که آن نیز مدتی قبل عرضه شده و دارای بازده خوبی بوده، شباهتهایی ببینند برای خرید آن هجوم میآورند (در اینجا خطا در انتخاب سهام موجود در صندوقهای دولتی مطرح نیست بلکه خطا در دلیل انتخاب مطرح است که تصمیمات بعدی سرمایهگذاران را تحتتاثیر قرار میدهد).
گرایش به سمت سهام موجود در صندوقهای دولتی بر اساس تورش شهود نمایندگی با تورش رفتار تودهوار همراه بوده است. رفتار تودهوار حاکی از تمایل انسان به رفتارکردن شبیه دیگران است. وقوع رفتار تودهوار نوسانات را افزایش میدهد به بیثباتی دامن میزند و شکنندگی بازار را افزایش میدهد. حتی در بازارهای مالی پیشرفته، نشان از تودهواری در رفتار دیده میشود اما طبق تحقیقات انجامگرفته توسط چانگ و همکاران (۲۰۰۰)، رفتار تودهوار در بازارهای نوظهور نمایانتر است.
در بازارهای نوظهور کمیابی اطلاعات و بهموقع و دقیقنبودن اطلاعات در مورد یک شرکت خاص و اثرگذاری عوامل سیاسی و اقتصاد کلان به بازارهای مالی، سبب تمرکز سرمایهگذاران و پیروی از آنها و در نتیجه شکلگیری رفتار تودهوار در این بازارها میشود. ایجاد شفافیت و تقارن اطلاعاتی در بازار سهام یکی از راههای کاهش تودهواری است. اگر اطلاعات درست از شبکههای رسمی منتشر نشود، بازار غیررسمی اطلاعات داغشده و آبشارهای اطلاعاتی توسعه مییابد.
تحقیقات نشان داده بسیاری از سرمایهگذاران که به معاملات سهام مبادرت میورزند از اطلاعات رد و بدل شده بر اساس ارتباطات موجود بین سرمایه گذاران استفاده میکنند. در این زمینه میتوان به تاثیر گفتوگوهای اینترنتی بر قیمت سهام اشاره کرد. تودهواری سرمایهگذاران در بازار سهام معمولا به انحراف قیمتها از ارزشهای ذاتی میانجامد.
با توجه بهوجود چنین تورشهایی در انتخاب سرمایهگذاران با یک خبر عدم عرضه صندوق دولتی دوم، بازار روند نزولی گرفت و بهرغم اقدامات حمایتی انجام شده و نیز انتشار اطلاعات مثبت از طرف شرکتها، صفهای فروش در بسیاری از سهمها ادامهدار بود چراکه آنچه در بین سهامداران ایجاد شد، ترس و بیاعتمادی بود.
در شرایطی که سرمایهگذاران نگران شوند یا عامل ترس آنها را احاطه کند، اطلاعات واقعی مشکل آنها را حل نمیکند و پدیدهای نهچندان مهم باعث تحریک شدید آنها شده و اقدامات نامتعارفی از خود بروز میدهند. بنابراین بین ریسک واقعی و ریسک ادراکشده تفاوت بوجود آمده، احساسات سرمایه گذاران بر عقلانیت آنها فائق آمده و باعث بروز اشکالات سیستمی در بازار سهام میشود.
نکته قابلتوجه این است که چنین اشکالاتی بر کل سیستم بازار سرایت کرده و اینگونه نیست که صرفا گروهی از سرمایهگذاران را دربر گرفته و رفتار عقلایی سایرین آن را جبران کند. در حالیکه اگر دلایل انتخاب سهام بر مبنای عوامل عقلایی و بنیادی و بهدور از تورشهای شناختی میبود، شاهد چنین هیجانات و ترس و نوسانات نبودیم.
لذا شناخت و اصلاح تورشهای شناختی، رفتار سرمایهگذاران را عقلایی و عرضه و تقاضا را به سمت تعادل پیش میبرد. بنابراین آنچه یک حمایت دائمی آنهم از جانب سهامداران در بازار سهام محسوب میشود، افزایش دانش از طریق آموزش و مطالعه و افزایش رفتار عقلایی از طریق اصلاح تورشهای شناختی است. البته این مهم بدون افزایش شفافیت و تقارن اطلاعاتی میسر نخواهد بود. شاید مهمترین وظیفه حمایتی سازمان بورس از سهامداران نیز همین موضوع باشد.